فیلم زنای هر دو اینها هم که همه جا پخش شده ونیازی به شهادت دادن کسی نیست . چرا انها نه شلاق خوردن و نه تنبیه شدن و نه حکم سنگسارشون درومد ؟ یا اون آخوند بیشرفی که توی توالت مسجد لواط میکرد ؟ نه تنها مجازات نشدن که ترفیع مقام و درجه هم گرفتند ! امثال این جانیان کم نیستند . آقازاده هایی که در کتاب سونای زعفرانیه به روشنی از ایشان نام برده میشود و حتی خود فلاحیان که پس از رابطه طولانی با خانم قائم مقامی که زن شوهردار هم بود ، ایشون رو هم به قتل رسوند . زنای ایندسته از افراد به واسطه شغل و پست خود ، زنا محسوب نمیشود و تشویق هم میشوند ولی در یه ده کوره و توسط یه آدم بیچیز و فقیر این عمل زنای محصنه محسوب شده و باید سنگسار شوند . ایا زنای انسانهای دارای قدرت طور دیگری صورت میگیرد که تشویق میشوند و بی قدرتان تنبیه ؟ به یاد این جمله از کتاب مزرعه حیوانات میوفتم که :"همه در برابر قانون برابرند اما ، بعضی برابرترند ."
بخاطر اینکه تجاوز ایشان از نوع شرعی بوده و قبل از آن آیه الکرسی خوانده بودند!
پاسخحذفبرای درک اینکه چرا این قبیل افراد به جای تنبیه، ترفیع میگیرند باید به این نکته توجه کنیم که خامنهای روز به روز بیشتر دارد دچار توهم دشمن پنداری، ترس و احساس بی کسی میشود و دیگر نمیتواند به انسانهای سالم اعتماد یا تکیه کند. امثال سردار زارعی، آخوند گلستانی، مددی معاون دانشگاه زنجان، سردار نقدی که قبلا به جرم تشکیل باند کبیر و آدم ربایی به زندان افتاده بود، آیت الله یزدی که پرونده دزدی دارد یا قاضی مرتضوی که پرونده فساد اخلاقی دارد، اصلا بعد از به بار آوردن همین افتضاحات است که اینقدر عزیز دل مقام صغرای رهبری میشوند. به ۲ دلیل:
پاسخحذف۱-این آدمها میدونند که در واقع باید از نظر شغلی نابود میشدند و حالا که نابود نشدند بهشون حالی میشه که در ازای نابود نشدن دیگه باید بعد از این کاملا عبد و عبید باشند و اینها حاضر میشوند کارهایی را انجام بدهند که نوکران دیگر هم تنً به آنها نمیدهند.
۲-خامنهای الان بد جور احساس آلودگی میکند و کسانی مثل شریعتمداری که از روز ازل آلوده بودند تقریبا موفق شدند که خامنهای را هم که انصافا تا مدتها هنوز پاک بود، آلوده کنند و چه بسا ده برابر بیش از واقعیت او را قانع کنند که او هم مثل آنها آلوده است و راه بازگشت ندارد. این یک جور وابستگی دو طرفه بین خامنهای از یک طرف و نوکران آلوده از طرف دیگر برقرار کرده که هر دو طرف خیالشان راحت است که دیگری او را تنها نمیگذارد. اما شرط لازم برای اینکه یک نوکر عادی بتواند به حلقه افراد قابل اعتماد وارد شود همان الودگیست. مثلا نوکرانی مثل مرتضی نبوی یا باهنر به دلیل اینکه سابقه جنایت ندارند برای آقا غیر قابل اعتماد هستند چون آقا نمیتواند خیالش راحت باشد که یک نوکر پاک در شرایط سخت او را تنها نگذارد،
اما یک آدم مساله دار و تا گردن در لجن فرو رفته، تازه میشه باب دل عظما و خیال مشوّش عظما راحت میشه که چنین نوکری تا خود جهنم هم باهاش میاد.