۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

اندر حکایت ادامه داستان عفیر ، خر پیامبر



روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! منبع: اصول کافی جلد

و عفیر در ادامه گفت از نسل من موجوداتی متولد میشوند که بر آنان پالون طلا گذارده و آخوند نامشان داده و به کر و فری میرسند که هیچ خری در تاریخ بدان درجه از شکوه نرسیده است و آن خران را عمر دراز و ریش دراز باشد به قسمی که از دیدنشان زهره بترکد !



تا وقتیکه زیر علم مراجع سینه میزنیم ، اوضاع مملکت همینه که هست !

تا وقتیکه به این باور نرسیم مراجع عظام تقلید و تبلیغ همگی از یک قماشند و بهتر و بدتر ندارند باید  که برای بدحجابی و گذاشتن عینک بالای سر جریمه نقدی پرداخت کنیم . اگر زمانی این حضرات لب گشوده واعتراضی نمایند ، یقین بدانید در اعتراض به سهم نگرفته شان میباشد که هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نخواهد گرفت !تازمانی که ترس از سخن گفتن علیه فلان مرجع و بهمان آخوند و به نقد کشیدن اسلام و قران و قائل شدن تقدس برای آنان وجود داشته باشد ، باید که برای لاک چهارتا و نصفی انگشت جریمه نقدی داد . به دوستم توی خیابون گیر داده بودن که چرا لاک زدی ؟ مگه نماز نمیخونی ؟ گفته عذر شرعی دارم و فعلا معافم . ماموره گفته از کجا معلوم که راست میگی ؟ دوستم جواب داده که آدرستو بده نوار بهداشتیمو برات پست میکنم تا ببینی که دروغ نگفتم ! وه که به کجا رسیده ایم !
ز شیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو