۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

تا کی این تن باید بلرزد ! تا کی این چشم باید خون بگرید ؟ تا کی این دل شرحه شرحه غرق خون گردد ؟

امروز روز قدس بود و هنوز در گیریها ادامه دارد !خدا می داند قرار است چند خانواده بی پسر ، بی پدر ، بی مادر ویا بی خواهر گردند ؟؟ چندین عصمت بیگناه قرار است در زندانهای ظلم و ستم فنا گردند ؟؟چندین بدن سیمگون قرار است زیر ضربات مشت و لگد حرامیان کبود و سیاه و لهیده گردند ؟؟ مگر ما به جز یک تن بیدفاع چیز بیشتری در برابر ستم گلوله های حرامیان داریم ؟؟چرا با وجود اینهمه تجربه ی ناموفق همه گرد یک هسته واحد جمع نمیشویم ؟؟ چرا بدون برنامه و خود جوش به خیابان می آییم ؟؟ چند بار باید شکست  خورد و چند صد مادر را داغدار کرد تا به این نتیجه رسید که بدون هماهنگی و داشتن کسی که این اجتماعات را ساماندهی کند ، هر حرکتی تنها باعث از دست دادن چند بیگناه دیگر میگردد !نه باور کنید که هدف من آیه یاس خواندن نیست ! هدف من تنها تشکیل یک جبهه ملی علیه این رژیم پر از ننگ و ریاست ! ما ایرانیان به همان سرعت که تهییج میشویم به همان سرعت هم سرد و نا امید میشویم !باید تمامی این حرکات را هدفدار کرد ! چاره ای جز این نیست ! در برابر رژیمی که تا بن دندان مسلح است و مردمی که سپری جز نازک اندامشان ندارند چاره ی کار  در تشکیل یک جبهه ملی در داخل و خارج ایران است و بس !