۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

دلاور مردان و شیر زنان سرزمینم ،در رثا و عزای شهیدان و بی گناهان وطن هرچه گوییم و هرچه نویسیم بیانگر ذره ای ، تنها ذره ای از این مصیبت عظیم که عاشورا در برابرش  خرد و کوچک می نماید ، نیست .مصایب زینب در برابر داغهای مام وطن چه ناچیز و حقیر می نماید . بر داغ علی اکبر و عباس بن علی گریه کردن و دل سوزاندن چه سخت و طاقت فرساست وقتی رادمردی را یزیدیان بی رحمانه زیر چرخهای ماشین هایشان له می کنند .چگونه باید گریست و چه باید گریست ؟ اشک ؟خون ؟ 
 چه باید نامید اتفاقات اخیر را ؟ سنگدلی ؟ جنون ؟ فاجعه ؟ چگونه می شود به مادران این دلاوران شهید تسلیت گفت و چه گفت ؟ کجاست پیکران پاره پاره شده شان ؟ بر چه بگریند ؟؟ به کدامین بهانه دل مست از اندوه را تسلی دهند ؟
آی خولیان ،ای حرامیان ای یزیدیان بی شرف مست پیروزی اید ؟ اندکی صبر ، سحر نزدیک است . بر خود بلرزید حرامیان . بابک ها ، آریو برزن ها ، یو تاب ها ، پروشا ها ، ستار خان ها ، باقر خان  ها ، مازیارها ،لطفعلی خان ها همه زنده اند .
چقدر می زنید ؟ چقدر می کشید ؟ نمی دانید که ما میرا نیستیم ؟ نمی دانید که درختان ایستاده میمیرند .نمی دانید تبر شما تنها تنه ما را قطع می کند ؟ با ریشه هامان چه می کنید ؟
 بکشید . بزنید ولی ای حرامیان، ای خاینان ،ای وطن فروشان خودفروخته ، فریادهای ما چون گردبادی عظیم شمایان را در بر گرفته و هر لحظه بیشتر به کام می کشد . تا وقت باقیست  برگردید و با سر بلندی در انتظار محاکمه خویش بنشینید و با عزت و بزرگ بمیرید نه با خواری و ذلت . در برابر اراده مردم سر فرو آرید وکارنامه سیاه خود را سیاه تر نکنید . پیروزی نزدیک است و روز حساب در پیش