۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

آقای رییس جمهور نترس ، شما که از قبل برنامه مسافرت هاتو به افغانستا ن و عراق اعلام میکنی ، اگر مردی...

آقای رییس جمهور نترس ، شما که برنامه مسافرتاتو به افغانستان و عراق از قبل اعلام میکنی ، اگر مردی یه دفعه فقط یه دفعه برنامه های مسافرتای داخلیتو اعلام کن .

حکایت بر دار شدن حسنک وزیر و به دار آویخته شدن حسنک ما

درست پنج سال پیش بود . روز 14ام فروردین 1384 . ساعت 8 صبح . تلفن پشت سر هم زنگ میزد . بیدار شدم و خمیازه کشان گوشی رو برداشتم . صدای جیغ میومد و ناله . دلم هری ریخت پایین . با ترس گفتم الو الو . یکی از دوستام بود با صدایی گرفته گفت بدبخت شدیم حسن رو کشتن . زانوهام لرزیدند و مثل شمع تا شدم . تا به خونه حسن برسم صد بار مردم و زنده شدم . مرتبا میگفتم دروغه دروغه . حتما اشتباهی شده . کی ممکنه حسنو بکشه ؟ آخه برای چی ؟ مگه حسن چیکار کرده که باید کشته شه ؟ حسن تازه برای عید نوروز به مرخصی اومده بود و چون قهرمان بوکس بود دماغش از چند جا شکسته بود که روز سوم عید رفته بود و عملش کرده بود . تازه هفت ماه بود که سرباز شده بود البته با تاخیر . یدونه پسر بود و نان آور خانواده . بخاطر کارهای بدنی که از ده دوازده سالگی انجام داده بود و کلاسهای بدن سازی که میرفت ، هرکولی بود که همتا نداشت . دومتر قد و بازوهایی با عضلات پیچیده . کشتنش کار ساده ای نمیتونست باشه . باورش هم سخت و درد ناک بود . ولی متاسفانه واقعیت داشت  ،کشته شده بود به همین سادگی .روز دوازدهم فروردین رفته بود باشگاه سوارکاری کردان . میخواست برای سیزده بدر اسبایی رو که رام کرده بود به فامیل نشون بده . ساعت هشت شب یه پیکان میاد دنبالش و میبرنش و فردا صبح جسدشو در حالیکه رگای هر دو دستش بریده شده بودن به تک درخت خشکیده ای که جلوی در باشگاه سوارکاری بود ، به دار کشیده بود . بدن هرکول زیبای ما چون برگی خشکیده و خزان زده روی درخت تاب میخورد . پرونده حسنک ما با اعلام خودکشی بسته شد . و هیچکس نتوانست جواب سوال مارو که چه جوری با رگای بریده شده میشه آدم خودشو دار بزنه ، رو نداد . لباس سپیدش حتی خون آلود هم نبود . واین یکی از عجایب هفتگانه بود که کسی رگ دستشو بزنه بعد هم خودشو دار بزنه و لباسش خونی نشه . ادمی که قصد خود کشی داشته باشه میره  دماغشو عمل کنه ؟ میدونم که خانواده اش شکایت کردند و چند بار پرونده اش گم شد و در نهایت پرونده مختومه شد .حسنک بیگناه ما پنج ساله که بیدلیل در خاک سرد مظلومانه به خوابی بی بازگشت فرو رفته و هیچکس جوابگوی این جنایت پنهان نیست . فکر میکنم که مادر حسنک ما مانند مادر حسنک وزیر که زنی سخت جگرآور بود ، آنچنان صبور و پر طاقت نیست . پنجمین سال در گذشت حسن هادی گل قهرمان بوکس ایران و دارنده مدالهای متعدد شنا بر ورزش دوستان و خانواده عزیزش تسلیت باد . به امید روزی که تمامی قاتلین حسنک ها به پای میز محاکمه آورده و مجازات شوند .آن روز زیاد دور نیست.