۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

نامه ای از یک دوست کوچک به خواهر پاک و معصومم بهاره مقامی

رنجنامه که چه عرض کنم . شکنجه نامه دردناکت را خوندم وخون گریستم . عزیزم ،تو چون صبحدم بهاری پاک و بیگناهی .چرا نام ج...ده بر خود مینهی ؟ تو و دیگر قربانیان این رژیم سفاک خونریز برای ما چون مریم مقدس هستید . ناپاکی وبدنامی برازنده وجود نازنین شمایان نیست .گریه مکن و سر به زیر میفکن .تو افتخار ایران زمینی . دخت رنجدیده ایران ، مام وطن در غم شمایان دل پر خون و دیده پر اشک دارد . گل نیلوفر من ، تو نیز چون گل نیلوفر نماد پاکی و بکارتی . دیده گریان مکن . این بازجویان از نسل مغول و تازیانند ، جز قتل و تجاوز و ویرانی و سوزاندن ،هنر دیگری ندارند .این حرامیان پلید از نسل دیوانند و تشنه خون آدمیزاده . رانده دنیا و آخرت . بیشرف و بی ناموس . درنده چون گرگ گرسنه . که به باور من گرگ بر این نجس کیشان هزاران بار برتری دارد . چرا که هیچ گرگی گرگ دیگری را نمیدرد . خواهر زجر دیده ام بی تابی مکن و صبور باش . میدانم که بسیار سخت و طاقت فرساست اما بدین دلخوش دار که تو در نظر هموطنانت و یا هر انسان آزاد کیشی نه یک بدنام که یک قهرمانی . در ایران فردا تو و دیگر قربانیان سمبل آزادیخواهی یک سرزمین خواهید بود . برخود ببال نازنینم و غمین مباش . به مردانگیم سوگند که تقاص عصمت ترا از این حرام زادگان خواهیم گرفت و ریش کثیفشان را که اینهمه ترا آزرده ساخته بود ، با خونشان خضاب خواهیم کرد تا اندکی دل سوخته ات آرام گیرد . چه بگویم وچه بنویسم که قلمم در برابر عذاب دردناکت چنان حقیر و کوچک است که شرمم میاید بگویم صبوری نما . ولی چه کنم که جز یک قلم اسلحه دیگری ندارم و جز نوشتن هنری . اما بعنوان یک هموطن میخواهم بدانی که برای ما بسیار باارزش و قابل احترامی .در آخر قسمتی از
یکی از سروده های خود را تقدیم تو نازنین خواهم کرد

قصه شیخ و شه وریش و عبا  - میکنم آخر به امید خدا
بر تن البرز و تفتان و سهند  -  می نویسم اسم زیبای ترا با چند رنگ
اولش سبز و سپس سرخ و سفید  - پرچم زیبای ایران می نهم برآن ستیغ
برفرود پایه زیبای سبز پرچمم  -  می نهم زانو بروی خاک پاک میهنم
میکنم سجده به سر نی با دو پا  -  تا بدانند آرش و سهراب و اشکان و ندا
ریشه پا برجاست در این خاک پاک  -  گرچه ویران است و از بنیان خراب

۱ نظر:

  1. هم وطن سلام، ممنون از محبت شما. حمایت های شما هم وطنانم مرا به زندگی باز گرداند. حالا می خواهم این تجربه را با سایر قربانیان این شكنجه های وحشتناك قسمت كنم. من فرهنگی هستم و اهل نوشتن. شروع كرده ام كه وبلاگ بنویسم، و از روز اول، سیل عظیمی از نامه های سایر قربانیان به ایمیل من سرازیر شده كه همه را به نوبت در وبلاگم منتشر خواهم كرد. لطفاً بخوانید و بگذارید كه بقیه هم بخوانند، باشد كه این سیل بنیاد متجاوزین ازجا بر كند.

    بهاره

    پاسخحذف