۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

آیا ها و چراها

آیا با دیدن صحنه های فجیعی چون جنایات رژیم در حلبچه ، دیدن صحنه های دلخراش بیرون کشیدن دخترکان بیگناه از دل آبهای پارک شهر ، شنیدن ودیدن خبرهای اعدام و شکنجه بچه های بیگناه این سرزمین دردمند ،بخشش های بیکران این دولت به غزه و لبنان و اکوادور ، هنوز هم هستند کسانی که کورکورانه امربر و فرمانبر این رژیم سفاک ددمنش باشند ؟ آیا هنوز هستند کسانی که با دادن خمس و زکات و فطریه به این دولت جور و ستم ، پایه های فسق و فجور رو سفت تر و محکم تر میکنند ؟ آیا هنوز هم هستند کسانی که با بستن چشم هایشان به روی حقیقت گرسنگی و فقر کودکان زیباروی این سرزمین به بهانه های شکیات و فرضیات اموال خود را به دست این مجتهد و آن ملا می سپارند تا آن دنیای دیگر را برای خود بخرند ؟ آیا هنوزهستند چشمهایی که به پیروی از افکار پوسیده هزار و چهار صد سال قبل به روی حقایقی اینچنین سخت و دردناک بسته شوند ؟ آیا بهتر نیست همزمان با پریدن از آتش چهارشنبه سوری این اعتقادات و خرافات دست و پاگیرعقب کشنده را در درون آتش انداخته و سبکبار شویم ؟آیا هنوز وقت آن نرسیده که هر کدام ما احساس بی نیازی از مجتهد و آخوند و ملا داشته باشیم و تنها فقط تنها لحظه ای کوتاه به آن بیاندیشیم که آنها چه از دین و اسلام می فهمند که ما با وجود لیسانس و دکترا و حتی دیپلم از فهم آن عاجزیم ؟ آیا دلیل این امر تنها این نکته نیست که از اول خود این حرامیان مدام به کله ما فروکرده اند که دین امر مقدسی ایست و فهم آن کار هر کسی  نیست ؟ آیا وقت آن نرسیده که به خانه تکانی روح و جسم خویش پرداخته و چهار چوب شکنی دینی کنیم ؟ آیا وقت آن نشده که تابع قوانین انسانی و بشر دوستانه ای شویم که برازنده وجود انسانی ونفس انسان دوستی است؟چرا تا وقتی که خودقدرت تفکر و اندیشیدن داریم اختیار عقل و افکار خویش را به دیگری بدهیم ؟چرا باید تابع سرنوشت و قسمت و قصه از پیش نوشته زندگی باشیم ؟آیا این کار پذیرش  بندگی با رضا و رغبت وخود فروختگی با کمال میل و رضا نیست ؟   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر